hot page

ساخت وبلاگ
بازدید : 355 مرتبه دخترک کوچک و دوست داشتنی من : امروز روز تولدته ... روز خاطره ای و بیاد موندنی برای خانواده ی سه نفره ما  که دیگه رسما داشت تبدیل به یک خانواده ی چهار نفره می شد ... سه سال از اون روز خاطره ای گذشت , روزی که با صدای بلند جیغ های نوزاد کوچکم شروع شده بود ,  کمی بعد از بدست اوردن هوش hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 9:51

تاريخ : دوشنبه 29 / 4 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 803 مرتبه مزه ی گرفتن یه گل خوشگل لابه لای خستگی های این روزای زندگی م مثل یه شربت آلبالوی تگرگی وسط بیابونه , یه طوری دل و جیگرتو خنک میکنه که دلت نمیخواد تموم بشه ... حالا اگه احیانا این وسط بیابونی درست زمانی که داری این لیوانو نزدیک دهن hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : يکشنبه 29 / 6 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 457 مرتبه بعد از عملیات غیر ممکن 1 (همون گرفتن شیشه و پوشک بهنود خان) امیدوار بودم همای آسایش بیاد و کمی باعث بوجود آمدن شرایط مساعد تری برام بشه اما ظاهراً عملیات دیگری در راه بود و اونم گرفتن بهناز از پوشک بود که البته در نهایت این فرایند hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : شنبه 4 / 7 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 434 مرتبه بیشتر ما آدم ها تا زمانی که گرفتار موضوع خاصی نشدیم نسبت به اون موضوع در اطرافمون یکم بی تفاوت هستیم اما زمانی که همون اتفاق برای خودمون پیش میاد اونوقته که می فهمیم اون استرس ها و نگرانی ها چه طعمی داره ! پدر عزیز همسرم هم مسافر این hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : سه شنبه 5 / 8 | نویسنده : مامان مريم

بازدید : 274 مرتبه

مسافری که از سرزمین خدا آمده بود ...

پدری که خستگی اعمال سخت و سنگین حاجی شدن از نگاهش پیدا بود!

امیدوارم مثل همیشه سرزنده و سلامت باشه و دست گرمش برای یک عمر روی سر ما و فرزندانمون باشه...


موضوع :
hot page...
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : سه شنبه 5 / 8 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 325 مرتبه بطور کلی نسبت به کلیه دورس منطقی مثل ریاضیات مثلثات و .... نظر خوبی ندارم که هیچ , نظر بدی هم دارم و البته این موضوع تعمیم داده میشه به مهندسی ها بالاخص الکترونیک و مکانیک!!!! اگرچه قبولی من در دانشگاه رشته ی مهندسی سخت افزار این ر hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : شنبه 26 / 10 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 330 مرتبه کمی نیاز به تنفس دارم البته در هوایی که بوی خوش " گذشت " دارد ... این پست را تقدیم میکنم به واژه ای به اسم "گذشت" دلم برایش میسوزد احتمالاً چند سالی هست که نسلش رو به انقراض است! اما خوب بیاد دارمش , در کنارش بزرگ شدیم , اگر چه دورا hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

تاريخ : شنبه 26 / 10 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 346 مرتبه انگار دیروز بود که اولین علائم , خبر از دنیا اومدن بهنود رو بهم داد! حس عجیبی داشتم وصفش برام سخته اما حالتی بین شادی و استرس و ترس باعث شده بود ناخداگاه اشک بریزم. اما درست بعد از اولین باری که بغلش کردم (دقیقا همون چیزی که بزرگترا hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 9:06

بازدید : 183 مرتبه دخترک کوچک و دوست داشتنی من : امروز روز تولدته ... روز خاطره ای و بیاد موندنی برای خانواده ی سه نفره ما  که دیگه رسما داشت تبدیل به یک خانواده ی چهار نفره می شد ... سه سال از اون روز خاطره ای گذشت , روزی که با صدای بلند جیغ های نوزاد کوچکم شروع شده بود ,  کمی بعد از بدست اوردن هوشیاریم  عروسک کوچولویی رو نشونم دادن ...تنها چیزی که حس کردم شباهت عجیبی بود که با بهنود داشت ... درست مثل اینکه بهنود رو ظریف تر و دخترانه تر نقاشی کرده باشن... ورودش به خونه رنگ و بوی دیگه ای داده بود , برآورده کردن نیاز های نوزاد تازه وارد از یکسو و تلاش های بهنود یکسال و نیمه برای کشف موجود کوچولوی متحرک از سوی دیگه حسابی درگیرم کرده بود . زحمت روزها و ماههای بعدی هم کمتر از روزهای اول نبود , شروع راه رفتن ها و کنجکاوی  های بهنود همراه با بزرگتر شدن بهناز از یک طرف و پایان مرخصی و برگشت به اداره از طرف دیگه رسماً معنای سختی رو برام عوض کرده بود . توضیح اینکه چقدر مدیریت  زندگی و کارهای همزمانی که روی دوشم افتاده بود سنگین و طاقت فرسا بود , کار آسونی نیست اما همیشه شکرگزار خداوند هستم که آ hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 14 آذر 1395 ساعت: 13:50

تاريخ : دوشنبه 24 / 8 | نویسنده : مامان مريم بازدید : 14 مرتبه دخترک کوچکم امیدوارم یادم نرود کودکانه هایت را کفش های طلایی کوچکی که همراه با لباس عروس و تور و دستبندت گاه و بیگاه میپوشی و سخت مشغول بازی میشوی... گاهی که از باریکه ی لای در نگاهت میکنم عجیب دلم میخواهدت ... یادم باشد خوابیدن هایت را که از من میخواهی مثل دختر مهربون , ممول و سیندرلا موهایت را کمی مرتب کنم و پتو را تا شانه هایت بیاورم تا بخوابی ... چشمانت را محکم می بندی و سعی میکنی تکان نخوری تا ظاهر زیبایت به هم نریزد... و هر زمان که از خواب میپریدی بدنبال کفش و توری که من در خواب برداشته بودم میگشتی ... یادم باشد گاهی که صدای کلید درب خونه رو می شنیدی می دویدی توی اتاق , لباست رو عوض میکردی و میگفتی میخوام بابا لباسمو ببینه و بگه چقدر نازه... اما هرچیزی رو یادم بره قطعا شیرین زبونیا و حمایت های عجیب و خواهرانه ت از بهنود رو فراموش نخواهم کرد.... با هیچ زبانی , لحن کودکانه ات را نمیتوانم توصیف کنم... بینهایت دوستت دارم عشق کوچک من موضوع : hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aninibaby2 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 14 آذر 1395 ساعت: 13:50